چالشها و پیشنیازهای پیشرفت: اعضای جامعه
امیرمسعود عطائی
دانشجوی مدیریت mba دانشگاه صنعتی شریف
کلیدیترین و استراتژیکترین منبع هر سازمان، منابع انسانی آن به شمار میرود. با تعمیم واژه سازمان به یک کشور و یا به عبارت بهتر یک جامعه، اهمیت مردم بعنوان کلیدیترین بخش جامعه روشن میگردد و بالتبع آن، پیشرفت و یا با چالش روبرو شدن هر جامعه رابطهی مستقیم و دوطرفهای با وضعیت اعضای آن جامعه خواهد داشت. هر سازمانی علاوه بر منابع انسانی، منابع دیگری هم دارد و در مسیر حرکت خود با شرایط اقتضایی متفاوتی روبروست. جامعه نیز در راه تحولات خود با بسیاری متغیرهای ورودی دیگر (نظیر منابع مادی و معنوی به غیر از منابع انسانی، ...) و همچنین برخی متغیرهای مداخلهگر (نظیر شرایط اقتضایی مثل حوادث طبیعی و غیر طبیعی، تعاملات مختلف با سایر جوامع و ...) روبرو میگردد. با این وجود، با به کار بردن تکنیک سادهای نظیر قانون 80-20، میتوان اهمیت بسیار بالای (80 درصدی) نقش مردم در پیشرفت و یا عدم پیشرفت را دریافت، علیرغم اینکه ممکن است این پارامتر 20 درصد از کل ورودیها و پارامترهای تاثیرگذار را تشکیل دهد.
اکنون و با پذیرش نقش مستقیم مردم هر جامعهای در پیشرفت و یا بروز چالش برای آن، به چهار مؤلفه اصلی ، که این نقش موثر اعضای جامعه را با مشکل مواجه میسازد، خواهم پرداخت. این مؤلفه ها را می توان مؤلفههای شکست نامید:
شاید بتوان ریشه اصلی ناهنجاریهای اجتماعی (و یا بطور کلیتر عدم توفیق اعضای جامعه در ایفای نقش موثر و بعضاً ایفای نقشهای مضر و مخرب) را نادانی، ناتوانی، نیازمندی و نگرانی دانست. با توجه به توضیحات فوق، میتوان یکی از مهمترین علل عدم پیشرفت هر جامعهای را بروز حداقل یکی از این چهار مورد در اعضای آن دانست، و از این رو پرداختن به این سلسله مؤلفهها و برطرف نمودن این مشکلات در اعضای جامعه، بطور مستقیم بر پیشرفت آن جامعه اثرگذار خواهد بود.
پس از مشخص شدن مؤلفههای شکست، بایستی راهکارهای مقابله با آن و باصطلاح سلسله پیشنیازها و گامهای موفقیت و پیشرفت نیز معرفی گردد. بصورت متناظر، میتوان چهار مؤلفه کلیدی برای موفقیت (در سطح فردی اعضای جامعه) معرفی نمود. این چهار مورد عبارتست از: علم، ثروت، دین و اخلاق.
توضیح اینکه در گام اول لازم است به علم پرداخته شود و سپس از طریق آن علم، ثروت ایجاد گردد. لازم به ذکر است که واژههای علم و ثروت به مفاهیم و مصادیق خاصی محدود نبوده و تمام ابعاد ممکن و قابل تصور را در برمیگیرد. سپس با استفاده از آن علم و ثروت و با پیروی از دین و بر اساس خط مشیهای کلی که دین تعیین نموده است، کلیه نیازمندیهای مادی و معنوی جامعه برطرف گردیده و در متعالیترین نقطه و با استفاده از یکپارچگی علم و ثروت و دین، اخلاق در جامعه نهادینه شده و رشد نماید.
در ادامه سلسله مؤلفههای شکست و سلسله مؤلفههای موفقیت بصورت شماتیک نشان داده شدهاند.

قدم اول برای هر جامعهای، تعیین موقعیت خود از منظر این ابعاد است تا در صورت نیاز و عدم توفیق در هر بعد، به رفع مشکلات بپردازد و پس از اصلاح مجدداً به حرکت خود ادامه دهد. لازم است تا این بررسی برای ایران عزیز نیز انجام گیرد. روشن است که انجام درست این امر منوط به مطالعات علوم دینی و اسلامی، فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی و مدیریت است.